«حیف اشک هام»


وقتی رفتی و به همه چیز پشت پا زدی به قول و قرارهامون به آرزوهامون به معنای عشق و محبت ;


کار من فقط این بود اشک ریختن و آه کشیدن


هر لحظه به یاد تو مثل دیوانه ها گریه میکردم و اشک می ریختم


بدونه تو نه میتونستم بخوابم و نه میتونستم بیدار باشم



اما حالا که خوب فکر میکنم میبینم تو لیاقت اشکهای منو نداشتی .اشکهایی که از یک دل پاک سرچشمه میگرفتند.از یه دل صاف و ساده


حیف


حیف از اون همه اشکهایی که به خاطر رفتنت ریختم . حیف از ون همه آه هایی که بخاطر تو کشیدم. آه هایی که از اعماق دل وجود میگرفتند.آه هایی که سوز دل همراه داشتند



(( گابریل گارسیا مارکز: هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث ریختن اشکهای تو نمیشود ))



ریشه احساس منو خشکوندی


دیگه احساسی ندارم تو دلم


دل پاکمو آتیش زدی سوزوندی


دیگه حتی آهی ندارم واسه دلم


 


دیگه بازی تموم شد


تو را دادم زدستم



دیگه با تو تو قلبم


قول جدایی بستم



دیگه ندارم امید


برای پرواز خستم



دیگه بال و پرم رو


واسه پریدن بستم



دیگه نداره معنی


برام محبت و عشق



قلبمو به روی تو


یا هر احساسی بستم



دیگه نمیشه گفت من


همون آهوی مستم


 


آره داد میزنم من


دیگه تنها و تنهایی پرستم


 


تو برام خواب بودی یا یه خیال؟


هر چی بودی دیگه رفتی; بی خیال



 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد