خوش به حال آنکه قلبش مال توست

خوش به حال آنکه قلبش مال توست
حال و روزش هر نفس، احوال توست

خوش به حال آنکه چشمانش تویی
آرزوهایش همه آمال توست

آنکه دستش تا ابد در دست تو
کوچ او از غصه ها با بال توست

من خطاکارم خداوندا، ولی
دیدگانم تا ابد دنبال توست

th?id=H.4534477004145263&pid=15.1

به جایے رسیدم ...

به جایے رسیدم ...

که دلم مےـگه: آره...

ولے تجربه َام میـگه: "خفه شو"...!
70570dc3063edd4fac96bfd5b23115b6-300

چــیزی که از زنــــدگـی بایـــد آموخـــت

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت ، تنها یک کلمه است ،



"میگذرد"


ولی دق میدهد تا بگذرد
1bbdb9d220a80c4de1bbb57db19461ea-300

آغــــوش ممنـــــــوعه...

دلم چه بی پروا آغوش ممنوعه ای را


میخواهد


که شرعی بودنش را تنها تو میدانی من و دلم


92ee21dd3ee03e8b2113dc5d5f016a11-300

چــه لـــذت قشنـــــگی داره...

چه لذت قشنگی داره

وقتی خرد و داغونی

ﻳﻜﻲ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﭙﺮﻩ ﺗﻮ ﺑﻐﻠﺖ ﻭ ﺑﮕﻪ:

مگه من مردم


e3fa93313fdd2aa5ebfd626f966eadf3-300

بی اعتنا می روی ..




بی اعتنا

می روی ...


و من


ناگفته های چشمانم را


به زمین می بخشم

راستــــی می دانــی؟

راستی هیچ می دانی
من در غیبت پُر سوالِ تو
چقدر ترانه سرودم؟
چقدر ستاره نشاندم؟
چقدر نامه نوشتم که حتی یکی خط ساده هم به مقصد نرسید؟
رسید،
اما وقتی که دیگر
هیچ کسی در خاموشیِ خانه
خوابِ بازآمدنِ مسافرِ خویش را نمی*دید.

اگـــــه بـهش....



اگـــــه بـهش زنـــگ میزنی ُ رد میکنه

اگـــــه بهش میگی دوسـ ـت دارم و اون فقــــط میخنده

اگـــــه شـــــبآ بدون شبــخیر گفتن تــــو خـ وآبش میـ ـبره

یعنی تــــآریخ انقضـ ـآی ِ تو توی دلــــش تموم شده!

این یـ ـ ه قـــــآنونه!

بــــآ قـ ـآنونِ آدمــــآ نجــــنگـ!

غــرورت لــــِه میشهــ

چقدر پر می کشد دلم ...!



چقدر پر می کشد دلم ...!

به هوای تـــــو!

انگار تمام پرنده های جهان در قلبم آشیانه کرده اند!

در همـــین نزدیکــی ها...

در همین نزدیکی ها کسانی بودند که

می گفتند بدون تو حتی نفس هم نمی کشیم.

اما...

 اکنون در آغوش دیگری نفس نفس میزنند...

ήძչΐ♥♥♥ عکســــــ خوجــــــــــــــل♥♥♥ήძչΐ

شهر هوای باران دارد




شهر

هوای باران دارد

من ؛

هوای گریه .

رفیق گرمابه و گلستانیم ما .

به نام او که چــون من تنـــهاست

نه از قضا گله ‏اى دارم و نه از تقدیر...که دشمنم همه اندیشه تباه من است


به نام او که چون من تنهاست


چه باید نازش و نالش بر اقبالی و ادباری* 


* که تا بر هم زنی دیده نه این بینی نه آن بینی



بــالاتر از آســـمان



بالا تر از آسمان جایی نیست زیبا تر از گل چیزی نیست عزیزتر از تو کسی نیست .

دیـــر گاهیــــست ....




دیر گاهیست که تنها بودم قصه غربت صحرا بودم
 وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت 
غم ها بودم دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا بودم 
من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها بودم 
کاش چشمان مراکورکنید تا نبینم که چه تنها بودم
 تا که بینم به همه جور جفا که چقدر بی دل و رسوا بودم

برهنـــگی همـــیشه برای ... نیست

امروز این مطلبو که اصلا هیچ ربطی به وبلاگم بخاطر جالب بودنش زدم

همسر دوک کاونتری زنی محترم بود. وقتی ظلم شوهر و مالیات سنگین را می دید به شوهرش اصرارمی کرد که مالیات را کم کند ولی او رد می کرد. بالاخره دوک شرطی گذاشت، گفت اگر برهنه دورشهر بگردی اینکاررا میکنم .زن قبول کرد، خبر در شهر می پیچد، گودیوا سواربراسب در حالی که همه ی پوشش بدنش موهای ریخته روی سینه اش بود در شهر چرخید، ولی مردم شهر به احترامش ازخانه بیرون نیامدند وپنجره ها را بستند.در تاریخ انگلیس بانو گودیوا به عنوان یک زن نجیب جایگاهی والا دارد و مجسمه اش در کاونتری ساخته شده

چـــه زیــبــاســـت....

و چه آهنگِ زیباییست

این آهنگِ 
بودن و نبودنِ تو ...

چه زود دلم برایت تنگ میشود


چه زود دلم برایت تنگ میشود
با اینکه هر روز از خاطرم عبور میکنی, اما
باز هم انگار هفته هاست تو را ندیده ام
تورا نبوئیده ام

راستی...
این روزها
چه زود دلم برایت تنگ میشود

داغـــونی ام از آنجـــا شـــروع شــد کـــه...

داغونی ام از آنجا شروع شد که فهمیدم .....

از میان این همه"بود"

من در آرزوی یکی ام کهنبود 
"!

تمام دنیا در آغوشت خلاصه شده است!

تمام دنیا در آغوشت خلاصه شده است!
کودکانه
پناه می برم...
به خلاصه ی دنیا!...

حـــرف دیــوانه...

در این زمانه که مارا فرار نیست!!!

عشقی برای کسی بر قرار نیست


دیوانه گفت: تو بیا عاشقی بکن


دنیا که همچو تو اهل قرار نیست