{کتــــاب را ببنـــد}


کتاب را ببند

و بیا اینجا روبروی من بنشین


من حرفهای زیادی برای گفتن دارم . چشمهایم را ورق بزن


حرفهای ناگفته ام را خودت بخوان

 


ببین زندگی چقدر زیباست


در مردمک محبت


ببین زندگی یک چیزی را کم دارد


نگاههای مهربانت را جاری کن

 


در نبض بی حس شهر


عاشقان همه بی عشق مرده اند


شعرها همه تمام شده اند


کاش می شد باورت را برای من می فرستادی


من باورم تمام شده

 


باید برای خودم در فکر باوری نو باشم


نمیخواهم حرفهای پوچم را ادامه دهم


من بی عشق تو هنوز زنده ام


چشمهایت را بازکن

 

کتاب را ببند

نظرات 2 + ارسال نظر
الهه 3 مهر 1387 ساعت 04:06 ب.ظ

خیلی زیباست محسن جون . راستی این از همه قشنگ تر بود.

sahar 7 مهر 1387 ساعت 02:02 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد