تو
تمام آرزوهای دست نیافتنی من هستی
که شبها برایت لالایی می خوانم
تو
دلیل همه نفس هایم هستی
که بوی غریب انتظار را در هوا پخش می کنم
تو
سرآغاز غزل هایم هستی
که برایت می سرایم و روی دیوار زندگی ام می نویسم
تو
دست نوشته هایم را به نام خود کرده ای
وتنها بهانه جاری شدن آن بر روی کاغذ سفید دفترم شدی
تو
رنگین کمان رویاهای زیبا و محال من هستی
که شبها برایت فال می گیرم
تو
تنها دلیل بارانی شدن چشم هایم هستی
که فقط برای تو ترانه می خوانم...
باز امشب
باز امشب دل برایت بیقراری میکند
در غم عشقت چه معصومانه زاری میکند
باز امشب چشم من تر میشود از گریه ام
گریه از عشق من امشب پاسداری میکند
گر تو باشی در کنارم تا ابد ای نازنین
چشم و قلبم لشکر غم را فراری میکند
مهرو ایمان و وفا هست کوله بارم خوب من
هرسه عشقت را برایم خواستگاری میکند