...طلوع عشــــق...

گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای
من شکستم هر دو را
گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام
به خاموشی مغرورانه ات
شکستی تو مرا
با تو گفتم
از همه تنهایی ام، خستگی ام
با تو گفتم تا بدانی
با همه ناجیگری، بی ناجی ام
تو، سکوتت خنجریست
بر قلب من
و حضورت، مرهمی
بر زخم من
پس، باش
تا همیشه با من باش
حتی اگر خاموشی...

نظرات 1 + ارسال نظر
داش سامان 29 بهمن 1387 ساعت 08:55 ب.ظ http://dashmu.blogsky.com

رفیق
نمیخوای من تو رو لینگ کنم
اگه دوست داری
منو به اسم
داش دانلود
لینگ کن
بعد بیا به من بگو من با چشه اسمی لینگت کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد