امروز این مطلبو که اصلا هیچ ربطی به وبلاگم بخاطر جالب بودنش زدم
همسر دوک کاونتری زنی محترم بود. وقتی ظلم شوهر و مالیات سنگین را می دید به شوهرش اصرارمی کرد که مالیات را کم کند ولی او رد می کرد. بالاخره دوک شرطی گذاشت، گفت اگر برهنه دورشهر بگردی اینکاررا میکنم .زن قبول کرد، خبر در شهر می پیچد، گودیوا سواربراسب در حالی که همه ی پوشش بدنش موهای ریخته روی سینه اش بود در شهر چرخید، ولی مردم شهر به احترامش ازخانه بیرون نیامدند وپنجره ها را بستند.در تاریخ انگلیس بانو گودیوا به عنوان یک زن نجیب جایگاهی والا دارد و مجسمه اش در کاونتری ساخته شده