داستان کوتاه: مترســـک












از مترسکی سوال کردم :
آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشده‌ای ؟!
پاسخم داد : ترساندن دیگران برای من لذتی به یاد ماندنی است پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی‌شوم!
اندکی اندیشیدم و سپس گفتم :
راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم !!!
گفت : تو اشتباه می کنی!
زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد مگر آنکه درونش مانند من با کاه پر شده باشد !!!
نظرات 3 + ارسال نظر
دندوناشو نگا...ه!! 4 اسفند 1391 ساعت 12:44 ق.ظ

...

چیه؟

.. 5 اسفند 1391 ساعت 11:25 ب.ظ

اقا یه سوال..!! الان که من نظر بذارم باز ۱۰ دقیفه دیگه با یه اسم دیگه نظر بذارم کسی میفهمه؟؟اگه میفهمه از کجا چی جوری؟؟ الان حدس میزنی من کی باشم..؟؟ میشه منو راهنمای کنی..

سلام.چون هر کسی یه آی پی داره...که تو نظرات معلومه که آی پیتون چنده....اینجوریه...افتاد؟

.. 7 اسفند 1391 ساعت 10:53 ب.ظ

mc az rahnamait...are oftad

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد